چهار شنبه سوری یا شب سوری در روز شمار ایرانیان باستان هریک از سی روز ماه را نامی است که نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست ، ایرانیان باستان در هر ماه که نام روز با نام ماه برهم منطبق و یکی می شدند آن را به فال نیک گرفته و آن روز را جشن می گرفتند ، اغلب جشنهای ایرانیان آریایی چه آنهایی که امروز برگزار می شوند و چه آنهایی که فراموش شدهاند ریشه در آئین کهن زرتشتی دارد، به قول پرفسور مری بریس شادی کردن، تکلیف دلپذیر دینی این جماعت است. در کتیبههای هخامنشی هم شادی و جشن ودیعهای الهی «اهورایی» خوانده شده است. پیوند ایرانیان آریایی قبل از اشو زرتشت با ایزدان خود نه پرپایه جهل و ترس از آنان بلکه بر اساس مهر و دوستی استوار بود و مردم در مقابل نعمات و سلامتی عطا شده به آنان به جشن (یَزَشْنْ = نیایش شادمانه) می پرداختند و آنان بایستی با خشنودی و شادی و پایکوبی (نه غم و سوگ و گریه و زاری که از صفات و علامات اهریمنی می باشد) و در عرصه روشنایی و آگاهی به نیایش و ستایش ایزدان می پرداختند. در گذشتههای دور آریاییان به گرد آتش جمع می شدند و با نوشیدن شیره گیاه هوم و با پایکوبی و هلهله و شادی به قربانی حیوانی (معمولاً گاو) می پرداختند و بخشی از آن گوشت را به آتش می افکندند. زرتشت غریوهای مستانه و افکندن گوشت قرابانی در آتش و آلوده کردن آن را نفی کرد و کشتن جانوران را به رنج، و تباه کردن گوشت آن را کاری اهریمنی به شمار آورد و در برابر اینها خشنودی و پایکوبی و شادمانی از هستی و آفرینش را در گرد آتش درست و برابر با فضیلت، سامان و نظم هستی و نیکوکارانه شمرد. مطابق قول و حدس استاد ذبیح بهروز چهارشنبه سوری جشنی است مانند بیشتر جشنهای ایرانی که با ستاره شناسی بستگی تام داشته ومبدا همه ی حسابهای علمی تقویمی بشمار می رود. در آن روز در سال 1725 پیش از میلاد زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده و کبیسه پدید آورده و تاریخ های کهن را درست و منظم کرده است؛ پس به نظر ایشان در سال 1725 پیش از میلاد،شبی که در روز آن زرتشت تاریخ را اصلاح کرده است، به یادبود آن ، همه ساله مردم ایران جشن بزرگی بر پا کرده و با آتش افروزی،شادی خود را آشکار و اعلام کرده اند و آن رصد و اصلاح تاریخ تا کنون در هیأت و یادمان چهارشنبه سوری ( شب جشن سوری) یا جشن سوری باقی و جاری مانده است. یک رشته از جشنهای آریایی،که عمر هر کدام از آنها برابر با عمر ملت اهورایی ایران و آریاییها می باشد، از اقوام هند و ایرانی و هند و اروپایی ، جشنهای آتش یا سده می باشد و جشنهایی است که با افروختن آتش جهت سور و سرور و شادمانی آغاز و اعلام می شد. در ایران از جمله جشنهای باقیمانده از جشنهای آتش و جشنهای سده، جشن سوری و در پایان سال و یا همان چهارشنبه سوری می باشد, در وهلهی نخست بایستی گفت که گروهی چهارشنبه سوری را مستحدثات جشنهای ایرانی می دانند و اینکه در تاریخ باستان ایران پایه و نشان و ریشهای برای آن وجود ندارد، و عدهای نیز آن را کاملاً آریایی و ایرانی می پندارند که بدعتها و انحرافاتی در آن واقع شده است. یک رشته از جشنهای آریایی،که عمر هر کدام از آنها برابر با عمر ملت اهورایی ایران و آریاییها می باشد، از اقوام هند و ایرانی و هند و اروپایی ، جشنهای آتش یا سده می باشد و جشنهایی است که با افروختن آتش جهت سور و سرور و شادمانی آغاز و اعلام می شد. به اعتقاد ایرانیان هرگاه آتش افروخته شود، بیماری ، فقر، بدبختی، ناکامی و بدی ناپدید می گردد چرا که از آثار وجودی ظلمت و اهریمن هستند. پس افروختن آتش و بطورکنایه، راه یافتن روشنی معرفت در دل و روح است که آثار اهریمنی و نحوست و نامبارکی را از میان برمی دارد به همین جهت جشن سوری پایان سال را به شب آخرین چهارشنبه سال منتقل کردند تا با سال نو خوشی و خرم و شادکام گردند. چنانکه از آثار فرهنگی و رسوم کهن ایرانیان برپا کردن جشن و سرور و شادی بوده است و البته این جشن و سرور و شادی کاملاً جنبه دینی، اجتماعی و فلسفی بخود گرفته است و هدف از آن ارتقای روح و روان و همچنین شادی تن و جسم برای تلاش، کوشش و سازندگی بیشتر بوده است. ایرانیان مردمانی جشن باره بودهاند چنانکه می توانیم آثار آن را در کتیبههای داریوش مشاهده نمود، که بسیار به، شادی و شادمانی ایرانیان آریایی و باورمندیهای که جزوه آیین زرتشتی بوده، اشاره شده است. شب سوری بی گمان شکل درست تلفظ این جشن «جشن سوری یا چهارشنبه سوری» است, در دوران ساسانیان واژه سوری فارسی، در پهلوی به گونه سوریک صفت اسـت چون سـور به معـنی سـرخ و « یک» پسوند صفت می باشد به معنی سرخ و سرخرنگ، و شب سوری یعنی شب سرخ، چرا که عنصر اصلی این مراسم برافروختن آتش سرخ بوده است. در اوستا کلمه سور با واژه سوئیریه یا« suirya » به معنی چاشت آمده است ،که آن را در معنی مهمانی بزرگ گرفته و بکار برده اند؛ البته کردهای امروزی هنوز هم به آذر(واژه اوستایی) آگر و به شب سرخ، شوِْ سور می گویند و آگره سوره همان آتش سُرخ و یا آذر سوئیریه اوستایی می باشد . یکی از مراسم بسیار مورد توجه شب چهارشنبه سوری، تشریفات فراهم آوردن آجیل مشکلگشا می باشد، این آجیل وجهی تمثیلی دارد و هر کس که مشکل و گرفتاری داشته باشد با تشریفاتی این آجیل هفت مغز را تهیه و به عنوان نذر و فدیه میان دیگران پخش می کند. اهدای آجیل و شیرینی در شب جشن سوری : در آذربایجان رسم کجاوهاندازی و در روستاهای نزدیک تهران رسم شالاندازی از شبهای نزدیک عید نوروز و شب چهارشنبه سوری کنایه از نیاز و فدیه به فروهرهاست و آن چنین است که در این شب جوانها جعبههای کوچکی با کاغذهای رنگین به شکل کجاوه می سازند و ریسمانی به آن می بندند و بر بام خانهها می برند. و کجاوه را از کنار پنجرهها یا از سوراخ بالای بام می آویزند و صاحبخانه شیرینی و خشکباری را که قبلاً به همین منظور تهیه کرده است در کجاوه می اندازد. همچنین رسم قاشقزنی در تهران و بسیاری از جاهای ایران که شکلدیگری از کجاوهاندازی است به یادگار مانده است. مراسم چهارشنبهسوری در گیلان یکی از بزرگترین و مهمترین مراسم کهن است که همهی مردم با اعتقادی بسیار، آن شب را شب برگشت روان درگذشتگان (فروهرها) ،شب درخواست و حاجت و رسیدن به آرزوها می دانند. آنان معتقدند که روانهای درگذشتگان نیاکانشان در آن شب به خانههای خود باز می گردند و افراد خانه برای خوشنودی آنان و کمک خواستن از آنان برای بسیاری از امور زندگانی و برآوردن نیازها، خانه و پیرامون آن را پاکیزه کرده و هفت نوع غذا آماده می کنند. از جمله مراسم دیگر مردم گیلان برافروختن آتش در بلندترین جای خانه، خانهتکانی، خرید آینه و اسپند هفترنگ وگمج (ظرف سفالی) جستجوکردن چهارشنبه خاتون در آبها، خرس بازی، برگذاری مراسم عمو نوروز ، تفاُل و فال زنی، قاشق زنی و ... می باشد. شباهت بسیار زیاد این مراسم و سنت در این شب از آذربایجان تا خراسان و از شمال تا جنوب ایران در هر کوی و برزنی نشان از ریشه تاریخی و باستانی و اهورایی و دینی این جشن در میان ایرانیان باستان و آریایی دارد. در کردستان و میان کردها، با وضوح بیشتری جشن سوری یا جشن آخر سال در همانندی با جشن سوری باستان و ایام فروردگان باقی مانده است. این مراسم با تاریک شدن آفتاب و با افروختن آتش شروع می گردد . این آتش را هم، در کوی و برزن می افروزند و به گرد آن شادی و پایکوبی می کنند. و در مرحلهی دوم به روی بامها می افروزند که هنوز در میان زرتشتیان مرسوم است و در شب آخر سال سفرهی رنگینی می گستردند با بهترین خوراکها و تشریفات، و لازم بود بوی بهترین خوراک در خانه پراکنده باشد و معتقد بودند و هستند که روان درگذشتهگان (فَرْوَهَرها ) به خانههای خود نزول کرده و از دیدن آن همه نعمتو فراوانی و پاکیزگی بازماندگان شاد می شوند و از اینکه آنان را فراموش نکرده و مراسم و آئین به جای می آورند در حق بازماندگان دعای خیر کرده و آنان را نیرو و برکت می بخشند. مراسم وسنت های کهن به جا مانده از ایران باستان در این شب بسیارند که به اختصار نام آنها را می توان بشرح زیر برشمرد: 1. کوزه شکنی 2. قاشق زنی 3. آجیل مشکل گشا4. آب پاشی 5. بر افروختن آتش6. سفره انداختن 7.شال اندازی 8.کجاوه اندازی9.آش نذری10. مراسم قفل« بخت» گشایی دختران11. فالگوش 12. قلیا سودن13.رفع و دفع چشم زخم 14.کاسه زنی و دف زنی در شیراز 15. توپ مروارید در تهران زمان قاجار و ... 16.گره گشایی17.آش بیمار 18.کندر و خوشبوو...
مراسم باستانی شب سوری(چهارشنبهسوری )در بیشتر شهرها و بطور ویژه در روستاهای ایران در سطح وسیعی برگزار می گردد چنان که در خراسان هنگام جشن از روی آتش پریده و این اشعار را زمزمه می نمایند: زردی ما از تو سرخی تواز ما
منبع : جشنهای ایران باستان
|